انکار معادواخرت مساوی با انکار عقل
اگر کسی منکرمعادوروز قیامت واخرت باشد کمترین اشکالی که متوجه اوست این است که درمقابل موازین عقلی ایستاده،وما بایک مثال ساده مطلب را توضیح می دهیم:
فرض کنید شخصی می خواهد به سفری برودودر هنگام رفتن عده کمی به او می گوینددرراه مقصد شما راهزن های ادمکش وجوددارداز این مسیر نرویدولی دیگران می گویند نه همین راه مسیر خوبی برای مقصد شماست مادراین مورد اگرچه عده کمی به ماهشدار داده اند ولی حداقل احتمال خطررا می دهیم ویا از راه دیگری می رویم یا احتیاط می کنیم ومی گوییم احتیاط شرط عقل است ویا به قول عقلا دفع خطر احتمالی عقلا واجب است.این مساله عینا در موردمعاد واخرت مطرح می شودبدین صورت که اگرچه شاید عده زیادی منکر اخرت باشند ولی عده ایی از انسانها مانند انبیا و اولیا از ان عالم خبر داده اندوبه ما اگاهی داده اندبنابر این حداقل این است که عقل ما احتمال وجود معاد واخرت را می دهدواگر ما معتقدبه اخرت نباشیم وهر طوری که دلمان خواست زندگی کنیم و توشه ایی ازاین دنیا برای جهان اخرت ومعاد خود برنداریم ،احتمال ضرر وخطر می روددر صورتی دفع خطر وضرر احتمالی را همه عقلا واجب می دانندوبقول روایات در مقابل منکرین معاد،حداقل استلالی که می توان کرد این است که اگر اخرتی وجودداشته باشد که به هزارویک دلیل عقلی وجود دارد، ماضرری نکرده ایم بلکه خسران وعذاب ابدی برای منکرین معاد خواهد بود،واگرهم معاد واخرتی در کار نباشد باز هم ما ضرری نکرده ایم بلکه زندگی ارام با معنا وعاقلانه ایی را پشت سر گذاشته ایم .