بیست سال جز قران تکلم نکرد

 

 مبارک می گوید:سالی که به قصد حج به مکه می رفتم از کاروان عقب ماندم ناگاه دربیابان زن غریب وتنهایی راپیاده دیدم رفتم نزدیکش سلام کردم گفت "سلاما قولامن رب رحیم"یس58من گفتم از نوع جن هستی یا انسان میباشی؟گفت"یاایهاالانسان ماغرک بربک الکریم"انفطار6فهمیدم ازنوع انسان است گفتم تنها دراین بیابان نمیترسی؟گفت"من یتق الله یجعل له مخرجا"طلاق2گفتم توراسرگردان می بینم گفت "من یضلل الله فلا هادی له"اعراف185دانستم راه گم کرده است گفتم اراده کجا راداری؟گفت"ولله علی الناس حج البیت"ال عمران91گفتم چند روز است که دربیابان سرگردانی؟گفت"ثلاث لیال سویا"مریم11 نانی راپیش اوبردم تابخوردگفت"ثم اتمواالصیام الی اللیل"بقره183 گفتم می خواهی سوارت کنم به کاروانت برسانم؟گفت"ماتفعلوا من خیر یعلمه الله"بقره197 گفتم به عقب من سوارشوگفت" لوکان فیهماالهه الاالله لفسدتا"انبیا22 فهمیدم از سوار شدن راضی نیست چون نامحرمم شترراخواباندم تا اوتنها سوارشودگفت "قل للمومنین یغضوا من ابصارهم"نور30 روگرداندم تاسوارشد ازاوپرسیدم شوهرداری؟گفت"لاتسئلواعن اشیا ان تبدلکم تسوئکم"مائده101 {یعنی ازچیزی نپرسیدکه اگراشکارشودبدتان میاید}پرسیدم درمیان قافله چه کسانی ازبستگانت راداری؟گفت"المال والبنون زینه الحیاه الدنیا"کهف44 فهمیدم فرزندانی داردگفتم نام فرزندانت چیست؟گفت"وکلم الله موسی تکلیما"واتخذالله ابراهیم ََخلیلا"نسا124 فهمیدم دوپسربه نام موسی وابراهیم داردچون نزدیک کاروان رسیدیم فرزندانش را به نام صدازد بی درنگ فرزندانش نزدیک امدندوافسارشترراگرفتندواز تقدیر کردندمن پرسیدم شما از کدام خانواده ایداین زن رامعرفی کنیدگفتند اوفضه کنیزحضرت زهرا است بیست سال است جز قران تکلمی نکرده.عددالسنه ص712 ملا اسماعیل سبزواری